
داستان زندگی مردی که کشورش را از جنگ نجات داد
گفت وگوی شفقنا با لوئیس روبرتو زامورا، حقوقدان اهل کاستاریکا: صلح و دوستی جزئی از فرهنگ کشورم است دوست دارم ایران را بشناسم.
شفقنا زندگی- اسماعیل ابراهیمی: فردی موثر در جامعه ی کاستاریکا که باعث شد کشورش به رنگ سبز صلح بماند؛” لوئیس روبرتو زامورا” کوچکترین فرزند یک خانوادۀ از طبقه متوسط جامعۀ کاستاریکاست. مادرش خیاطی میکرده و پدرش، در یک کارگاه کاشیسازی و یک شرکت آرشیتکت دو شیفت کار میکرده است. وقتی پیشدبستانی ثبت نام میکند، بعد از چند روز میفهمند که خیلی بیشتر از همسنهای خود میفهمد، زیرا در خانواده خواندن و نوشتن را آموخته بود، برای همین او را به کلاس اول میفرستند. در مدرسه بسیار بازی گوش بوده و با این حال همیشه نمرات عالی میگرفته است. بدون هیچ، دلیلی از کودکی زمانی که ۵-۶ ساله بوده وکالت را دوست داشته ولی به خواست پدر مهندسی کامپیوتر میخواند.
او به دانشگاه میرود، در یکی از روزها که در دانشگاه پرسه میزده، رئیس اتحادیۀ دانشجویی اعلامیهای را به او میدهد که بین مردم پخش کند، او قبول میکند و در حین این کارشروع به مطالعه این اعلامیه میکند. موضوع اعلامیه که قانون جدید خصوصی سازی صنعت برق و مخابرات بوده است برای او جالب به نظر میرسد، به نزد رئیس اتحادیه دانشجویی میرود و از او اطلاعات بیشتری میگیرد. این موضوع به شدت ظالمانه به نظرش میآید و از فردای آن روز در تجمعهای ضد این قانون شرکت میکند. زمانی که میبیند دولت و حکومت نسبت به تجمعها بیتفاوت هستند، تصمیم میگیرد که اعتصاب غذا کند که دو دانشجوی دیگر با او همراه میشوند. این اعتصاب ۱۲ روز طول میکشد که سرانجام دولت مجبور به پس گرفتن و اصلاح قانون میشود. این اولین مبارزۀ او با دولت بود که به ثمر مینشیند و برنده میشود.
زمانی که در تحصن بوده است، مردم وقتی میبینند او به خاطر آنها این کار را میکند (زیرا وضع مالی آنها به صورتی بوده که افزایش هزینهها فشاری بر خانوادهاش وارد نمیکرده ولی باز هم بر علیه ظلم اعتصاب کرده) از او تشکر میکنند و این ابراز علاقه مردم و همراهی با مردم او را به سمت خواندن وکالت سوق میدهد. وی سال ۲۰۰۰ وارد دانشکده حقوق میشود.
در دانشکده بر خلاف رویۀ معمول او دائم دنبال فعالیتهای جانبی و اجتماعی بوده است تا در اینکه جنگ عراق آغاز میشود. دولت کاستاریکا بلافاصله پس از شروع جنگ اعلام همراهی میکند و با اینکه فاقد ارتش بوده است، از لحاظ سیاسی در سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی از این جنگ حمایت میکند. زامورا ابتدا با دوستان دانشجویش طرح موضوع میکند. اما وقتی جدیتی در آنها نمیبیند، خود اقدام به طرح موضوع در دادگاه میکند. وی طرح خود را با اساتید دانشکده حقوق هم در میان گذاشت. اما آنها این کار را دیوانگی خواندند؛ اما او تصمیم خود را گرفته بود.
وقتی وارد دادگاه میشود هنوز دانشجو بوده و حتی وکیل رسمی هم نشده بود ولی موفق میشود در این پرونده، برنده شود. او میگوید هیچ کس از او هیچ حمایتی نکرد، تنها در روز حضور در دادگاه حدود ۵۰ نفر در پشت درهای دادگاه در حمایت از او تجمع میکنند. از روز طرح دادخواست تا زمان به نتیجه رسیدن پرونده حدود ۴ ماه طول میکشد و بالاخره موفق میشود نام کاستاریکا را از لیست حامیان اقدام نظامی علیه عراق خارج کند. این پرونده در بسیاری از رسانههای معروف آمریکا و اروپا بازتاب پیدا کرد.
بعد از این پرونده یک انجیاو ژاپنی از زامورا دعوت میکند که به ژاپن برود تا آنها پروندهای مشابه پروندۀ او در دادگاه مطرح کنند و از تجربیات او بهره ببرند، برای همین به این کشور میرود اما به خاطر پرونده دیگری که در کشور خود ایجاد میشود، مجبور میشود این کار را در نیمه رها کند و پس از یک سال و نیم به کاستاریکا برگردد. این پرونده در ژاپن نهایتاً به سرانجام نمیرسد.
زامورا در سال ۲۰۱۳ به همراه گروهی از صلحطلبان به غزه سفر میکند. این گروه قصد داشته از طریق اسرائیل وارد غزه شود. اما زامورا مخالفت میکند و میگوید هرگز حاضر نیست از اسرائیل عبور کند. او اسرائیل را غدهای سرطانی میداند و معتقد است سران اسرائیل در حال ادارۀ ایالات متحدۀ امریکاست.
جمهوری کاستاریکا کشوری است واقع در آمریکای مرکزی؛ پایتخت این کشور شهر سانخوزه و واحد پول آن کولون کاستاریکایی است. جمعیت این کشور ۴ میلیون ۳۰۰ هزار نفر و زبان رسمی آن اسپانیایی است. ۴۰ درصد از مردم آن سفیدپوست، ۳۱ درصد مستیزو (دوره سفید و سرخپوست) و بقیه از دیگر نژادها هستند. سفیدپوستان کاستاریکا، بیشتر اسپانیاییتبار هستند. شاخۀ کاتولیک رومی از مسیحیت، مذهب رسمی کاستاریکا است. ۷۰ درصد مردم این کشور کاتولیک، حدد ۱۴ درصد پروتستان و ۱۱.۳ درصد بیدین هستند.
در میان کشورهای آمریکای مرکزی، کاستاریکا پایدارترین حکومت را دارد. قانون اساسیاش که در ۱۹۴۹ تصویب شد، برای این ساختار حاکمیتی یک مجلس قانونگذاری، یک نظام قضایی و هیئت انتخاباتی مستقل را درنظر گرفته است. علاوه بر این، قانون اساسی، ارتش این کشور را منحل کرد. در طول دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی، کاستاریکا سعی در حفظ ثبات خود در مقایسه با همسایگان جنگزدهاش داشت. به دلیل شهرت کشور در صلحدوستی و تعهدش به حقوق بشر، چندین سازمان غیردولتی و مؤسسه طرفدار دموکراسی، در سن خوزه ستاد دارند.
ارتش این کشور در سال ۱۹۴۹ به چند دلیل منحل شد. اول اینکه صد سال قبل از آن ارتش هیچ کارکردی نداشته و عملاً هزینۀ اضافی بر دوش دولت و مردم بوده و در نهایت در سال ۴۸ در انتخابات دخالت میکند که باعث میشود منحل شود. مردم از این موضوع خوشحال شدند زیرا هزینههای آن صرف بهداشت و آموزش شد که باعث پیشرفت زیادی شد. کاستاریکا دکترین سیاسی خود را بر این اساس چیده است که برای هیچ کشوری تهدید نباشد پس هیچ کشوری هم نمیتواند برای او تهدید باشد. این مطلبی است که در پروندۀ سال ۲۰۰۳ در مورد عراق هم مورد تأکید و استفاده قرار گرفت.
برای دفاع در مواقع لازم البته تمهیداتی دیده شده است. اول: حضور و طرح موضوع در دادگاههای بین المللی و کمک از مجامع حقوقی (یک بار در حملهای که نیکاراگوئه به این کشور انجام داد، دادگاه بین المللی از کاستاریکا حمایت کرد و نیکاراگوئه مجبورد به عقب نشینی شد)، دوم: استفاده از نیروهای پلیس در جنگ؛ سوم: پیمانی بین المللی با کشورهای آمریکای لاتین طبق آن در صورت نیاز ارتشهای آن کشورها به کمک کاستاریکا میآیند (که البته تا به حال نیازی به آن نشده است). دکترین امنیتی که آنها به آن اعتقاد دارند بر مبنای حقوق بین الملل است نه بر مبنای زور.
از زامورا پرسیدم آیا فردی در مسیر نجات کشور به شما کمک کرد و او گفت: نه؛ به تنهایی تصمیم گرفتم و شروع کردم.
در ادامه گفت و گوی خبرنگار شفقنا با لوئیس روبرتو زامورا، حقوقدان اهل کاستاریکا را می خوانید:
* در گذشته شما با دخالت نظامی کشورتان در عراق مخالفت کردید و در برابر دولت کاستاریکا ایستادید. چرا به این نتیجه رسیدید که باید مقابل دولت خود برای نجات مردم عراق قرار بگیرید؟
پاسخ سوال شما درباره اینکه چرا من به سمت مخالفت با دولت کشور خودم یعنی کاستاریکا درباره حضور نظامی در عراق برخواستم؛ هم خیلی ساده است و هم بسیار دشوار. پاسخ ساده آن این است که من به این نتیجه رسیدم که دولت ما در حال اشتباه است و باید جلویش را بگیریم.
من از کشوری می آیم که صلح و دوستی و همبستگی جزئی از فرهنگ آن است. از دید من اینکه یک کشور ابر قدرت بخواهد به طور غیر قانونی به یک کشور دیگر حمله کند و مردم بیگناه را بکشد، درست نبود. برای اینکه پاسخ پیچیده را بدهم توضیحش این است که باید می دیدم که معنای حمایت کاستاریکای از چنین جنگی چه تاثیری بر هویت ملی کاستاریکا می گذارد. در واقع ما یک کشور فقیر رو به توسعه هستیم و دو مساله ارزشمند در کشورمان داریم اول صلح و دیگری محیط زیست. در طول تاریخ نیز کشور ما به دوستی و صلح شناخته شده است و نمونه بارز این نیز حذف ارتش از کشور است. حالا اگر بااین وضعیت ما از یک جنگ حمایت کنیم کل هویت ملی خود را زیر سوال برده ایم و این خیلی سخت بود برای من که ببینم دولت ما همه این هویت را از دست می دهد به خاطر آنکه آمریکا به مقداری نفت برسد. من به هویت کاستاریکایی و کشورم افتخار می کنم و به همین دلیل در برابر دولت ایستادم.
اما اینکه چطور این کار را انجام دادم سوال ساده ای است چون پروسه آن سهل است. ابتدای شکایتی در دادگاه عالی کشور مطرح می شود و بعد درخواست من در دادگاه پذیرفته می شود بعد از آن دادستان مدارک و شواهد را بررسی می کند و سرانجام استماع سخنان نماینده دولت و رای نهایی. کل این پروسه یک سال و نیم انجام شد. از لحاظ فنی پروسه ساده ای دارد.
نتیجه این پروسه و شکایت، عدم حمایت دولت کاستاریکا از حمله به عراق بود و جالب این بود که دادگاه نگفت این حرکت غیر قانونی هست بلکه گفت خلاف قانون اساسی است. ۴ دلیل برای این امر ارایه شد اول اینکه از سال ۱۹۸۳ کاستاریکا یک کشور بی طرف شناخته شده است و این طبعا خلاف بی طرفی هست که از جنگی حمایت کنیم. دومین دلیل این بود که این حرکت خلاف حقوق بین الملل است. سومین دلیل اینکه این خلاف نظام بین الملل است چون سازمان ملل به هیچ وجه این حمله را قانونی ندانست. چهارم اینکه بر اساس فرهنگ کاستاریکا این حمله را خلاف صلح می دانست.
* در مسیر ارایه لایحه قانونی تنها بودید یا حامی داشتید؟
خیر، در کل مسیر تنها بودم به خصوص از لحاظ فنی و لجستیکی. اما مردم مرا حمایت می کردند.
*سازمان ملل را به عنوان یک سازمان موفق در حوزه صلح، می دانید؟ آیا سازمان ملل هویت واقعی خود را در حال حاضر دارد و به وظایف خود عمل می کند؟
سازمان ملل از اساس یک مشکل دارد. چرا که منشور سازمان ملل می گوید ما مردم ملل متحد و این به آن معناست که این سازمان باید از مردم تشکیل شده باشد اما این سازمانی است که از دولتها تشکیل شده است. این سازمان ادعا میکند که دموکراتیک است اما توسط ۵ عضو دائم سازمان ملل اداره و کنترل می شود و اتفاقا این قدرت وتو را داخل آن گذاشته اندکه کاملا مانع صلح می شود. و عملا آن هیات اصلی سازمان ملل توسط آن ۵ عضو ربوده شده است.
این مشکل و وجود این حالت توسط این ۵ عضو باعث شده است که سازمان ملل نتواند به وظایف خود به خوبی عمل کند. به همین خاطر باید بگویم که سازمان ملل به خوبی کارش را انجام نمی دهد. چرا که مداخله در مسائلی مانند صلح این مداخله سازمان ملل در بحث صلح در یک کشور بستگی به این دارد که حمله کننده چه کسی باشد و به چه کسی حمله می شود و همه اینها منتهی به نظر آمریکا شده است.
* در حوزه حقوقی فعالیت های شما بسیار است. چرا در خصوص اصلاح ساختار سازمان ملل اقدامی صورت نمی گیرد و شما آیا می توانید به همراه همکارانتان برای اصلاح ساختار سازمان ملل اقدام کنید؟ چون امروز مردم در سراسر دنیا ناامنی را تجربه می کنند و سازمان ملل تنها اعلام نگرانی می کند.
اولا باید بگویم که یک مشکل داریم و آن اینکه آمریکا اسرائیل را کنترل می کند و طبیعتا چون آمریکا حق وتو دارد هر چیزی علیه اسرائیل را وتو می کند. یک مشکل حقوقی وجود دارد که کسی نمی تواند علیه سازمان ملل دعوای حقوقی ارایه کند. در زمان تاسیس آن ۵ عضو یک نوعی از مصونیت برای سازمان ملل ایجاد کرده اند. از طرف دیگر بسیاری از مباحث سازمان ملل سیاسی است و می توان در یک دعوای حقوقی آن را مطرح کرد و این به معنای وجود موانع بسیار در برابر اقدام قانونی و حقوقی در خصوص سازمان ملل است. اولین مانع نبود مکانیزم مناسب برای برخورد حقوقی با سازمان ملل است. به عنوان مثال خیلی ها از من پرسیدند که چطور موفق شدی در کاستاریکا در مقابل دولت قرار بگیری و پاسخش واضح بود، مکانیزم این کار در کاستاریکا وجود داشت. از آنجایی که من یکی از اعضای سازمان بین المللی وکلای کاستاریکا هستم امکان اقدام حقوقی علیه سازمان ملل را دارم اما در صورتی که مسیری برای این کار وجود داشته باشد. برای مثال یک پیشنهادی وجود دارد که سازمان ملل را قوی تر می کند و آن اینکه باید شورای امنیت ضعیف تر شده و مجمع عمومی قوی تر شود و ما از این نظر از لحاظ حقوقی دفاع کردیم. وقتی که هیات اصلی و هیات امنای سازمان ملل می توانند تاثیر بر اعضا بگذارند، کمک می کند که سازمان ملل به وظایفش بهتر عمل کند.
برای مثال همین موسسه وکلایی که من عضو آن هستم سه بار به سازمان ملل پیشنهاد داده است که اسرائیل را تعلق و تحت تعقیب قرار دهد و این برگرفته از بند ۵ و ۶ منشور سازمان ملل است اما ناموفق بوده است. برای مثال در زمان آپارتاید آفریقای جنوبی، این کشور از حضور در سازمان ملل معلق شد. بنابراین ما از مکانسیم موجود استفاده می کنیم اما این مکانیسم ها سیاسی است و از لحاظ حقوقی نمی توانیم به جواب برسیم.
* امروز کشورهایی را می بینیم که با اسرائیل در حال برقراری ارتباط هستند و از سیاست های آن در خاورمیانه تبعیت می کنند آیا در آینده شاهد اقبال عمومی به اسرائیل خواهیم بود؟ به عنوان مثال عربستان، قطر و ترکیه که اخیرا قرار داد جدید با اسرائیل امضا کرده اند.
اول با نظر شما مخالف هستم چرا که حمایت ها از اسرائیل نه تنها افزایش نیافته بلکه تنها کشورهای وابسته به آمریکا در حال ارتباط گیری با اسرائیل هستند. شما از غیر دموکراتیک ترین کشورها در دنیا نام بردید. این کشورههایی که نام بردید بدترین سوابق در حقوق بشر را دارند.
* حتی ترکیه؟
بله، در اروپا ترکیه پایین ترین سطح حقوق بشر را دارد و یک کشوری است که از لحاظ تاریخی بارها خلاف حقوق بشر عمل کرده است.همین الان اردوغان یک دیکتاتور شده است.
امروز ما شاهد افزایش اقبال عمومی به فلسطین هستیم. من در فضای جهانی می بینم که همبستگی بیشتر جهان با فلسطین در حال شکل گیری است و هر روز بیشتر آشکار می شود که نتانیاهو یک جنایتکار جنگی است. حداقل در آمریکای لاتین، انکار و رد اسرائیل رو به رشد است. به نظر من اسرائیل یک ملت مصنوعی است و موجب شده است که مشکل برای همه ملتها ایجاد شود. چون هر کاری می کنند با حمایت آمریکا است و از طرف دیگر اینها آمریکا را کنترل می کنند.
به نظر من در روابط تریکه و عربستان با اسرائیل بازنده طرف ترک و عرب است چرا که ترکیه شاید خیلی واضح تر به این مرحله رسیده است چرا که سالهاست که حقوق بشر را زیر پا می گذارد و این اقدام آنها باعث می شود که بیش از پیش شناخته شوند. در مورد کشورهایی مانند بحرین و قطر شاید بیست سال پیش درباره نقض حقوق بشر در کشور آنها سخن گفته نمی شد اما امروز نقل هر مجلس حقوق بشری هستند و این به ضرر هر دو طرف است. شباهت گروه متشکل از آنها به گروه خلاف کارها است تا یک پیمان بین المللی. در تاریخ ثابت شده که هرجا بخواهیم حقیقتی را تغییر دهیم باید حقایق تلخ را به گوش مردم برسانیم. بنابراین هر ساله در سازمان ملل رای هایی که علیه محصور کردن غزه ایجاد می شود رو به افزایش است. از محصور کردن غزه فقط آمریکا و اسرائیل حمایت می کنند و حتی کشورهای شبیه قطر و سعودی در این مساله حتی رای هم نمی دهند یعنی ممتنع هستند.
* امروز در خاورمیانه همان تئوری نظم نوین مورد نظر آمریکا، پیش می رود. طرحی که بوش پدر به دنبال اجرای آن بود. فکر می کنید که بی نظمی موجود در خاورمیانه به نظم مورد نظر آمریکا منجر خواهد شد؟
خیر، من فکر می کنم که این نظم جهانی که آنها متصور هستند به وقوع نمی پیوندد چرا که در تاریخ ثابت شده است که عدالت پیروز می شود و قطعا آنها مظهر عدالت نیستند. این مسیر سخت است اما باید پیموده شود تا عدالت بر قرار شود. شما می توانید ادم بکشید و مردم را در زندان قرار بدهید اما حس آزادی در انسانها را هرگز نمی توان کشت. هر ظالمی که در طول تاریخ دیده اید از قدرت خارج شده است. آمریکا در مقایسه با قبل از حمله به عراق خیلی ضعیف شده است. بعد از حمله به عراق، توازن قدرت در دنیا تغییر کرد. قبل از حمله به عراق تنها چیز لازم برای حمله به کشور دیگر تنها یک اراده بود. یعنی اگر کشوری می خواست می توانست حمله کند اما امروز اینگونه نیست. چرا به لیبی و سوریه حمله نشد؟ آنها هم نفت داشتند اما مقیاس اخلاقی ناظر بر آمریکا افزایش یافته و اجازه حمله را به او نمی دهد. قبل از حمله به عراق می توان گفت یک ابرقدرت در جهان وجود داشت و آن آمریکا بود اما امروز این طور نیست. امروزه چین و روسیه و برخی از کشورهای اروپایی توازن قوا را به هم بزنند. تاریخ معلم خوبی است. ولی متاسفانه این روند تاریخی طولانی است و پر از رنج؛ اما سرانجام به عدالت منجر خواهد شد. مهمترین مثال همین غزه است. آنها متقاعد شده اند که روزی ازاد خواهند شد و من هم به همین معتقد هستم.
من به غزه سفر کرده ام آنجا شخصا تجربه سختی را داشتم. در کاستاریکا ما زندگی خوبی داریم اما وقتی مردم غزه را دیدم تاثیر بزرگی بر من داشت ، مردم با سختی زندگی می کنند.
* برنامه و ایده شما برای حل بحران غزه چیست؟
اولین کار من غیر قانونی اعلام کردن کمپ دیوید است. چطور می توان مساله فلسطین را بدون حضور فلسطینیان حل کرد. در واقع در کمپ دیوید بدون حضور میزبان (فلسطینیها) میهمان برای خانه تصمیم می گیرد. آمریکایی ها و انگلیسی ها می خواستند به یهودیان یک سرزمین امن بدهند. آمریکا خیلی بزرگ است چرا در آمریکا اسرائیل را درست نمی کنند. اگر اینجا بحث این است که یک کتاب دینی می خواهد کار را در دست بگیرد این کار دشواری است. وقتی شما از مرگ فرار می کنید، هر جایی می تواند برای شما خوب باشد و پناهندگان به هرجایی می توانند فرار کنند. یهودی ها هم می توانستند به هر جایی فرار کنند. بنابراین اصل شکل گیری اسرائیل یک چیز غیر قانونی است و کمپ دیوید غیر قانونی است.
بزگترین مشکلی که رخ داده است شکل گیری کمپ دیوید است.
* بعد از کمپ دیوید چه برنامه ای دارید؟
یهودی ها شاید هزاران سال باشد که در فلسطین زندگی می کنند. این نازی ها بودند که یهودیان را کشتند نه فلسطینیان. بنابراین فلسطیناین با آنها مشکلی ندارد اما اسرائیلی ها با فلسطینیان مشکل دارند و این به معنای این است که از لحاظ تاریخی ابتدا فلسطینیان بودند که آنجا حضور داشتند و حق با آنها است. مشکلی بین فلسطینیان و یهودی ها وجود ندارد بلکه از زمان دخالت امریکا و انگلیس در امور آنها دخالت کردند مشکل بوجود آمد.
*چگونه می توان علیه کشورهایی که کلاهک هسته ای دارند اقامه دعوا کرد؟
تا زمانی که قدرت وتو وجود داشته باشد کار حقوقی نمی توان کرد. مشکلی که وجود دارد این است که فقط دولتها می توانند علیه دولت ها در لاهه شکایت کنند. به همین خاطر مجموعه حقوقی که دولت نیستند نمی توانند علیه دولتها شکایت کنند. فقط یک مورد اخیرا وجود دارد که مجموعه جزایر مارشال علیه تسلیحات هسته ای شکایتی را مطرح کرده است.
*آیا در کاستاریکا می توانند دولت را مکلف به پیگیری این مساله کنند؟ با توجه به اینکه ایران و دوستان ایران، آماده این کار هستند آیا در آمریکای لاتین می توان شاهد حمایت از پیگیری حقوقی مساله منع گسترش سلاح هسته ای بود؟
من این کار را انجام داده ام و با رییس جمهور کشورمان صحبت کردم. شخصا در دفتر رییس جمهور با او صحبت کردم ولی رییس جمهور هیچ اقدامی نکرد چونکه فشار آمریکا روی کاستاریکا بسیار زیاد است. ما با گروه وکلایی که داریم آماده ایم تا در هر نوع دعاوی حقوقی حمایت کنیم.
* از مسائل بین الملل کمی فاصله بگیریم. این اولین سفر شما به ایران است. نظرتان درباره ایران چیست؟
یکی از مشکلات من این است که بازهم دوست دارم به ایران برگردم. برای من باور نکردنی بود و سورپرایز شدم . آمدن به ایران مثل این است که یک هوای تازه را استنشاق کنم. من در ایران مجموعه ای از حقیقت را دیدم که تا کنون ندیده بودم. من کشورهای زیادی را سفر کرده ام اما عاشق ایران شدم و دوست دارم که بازهم به ایران بیایم. تبعا در هر کشوری مشکلاتی وجود دارد ، در کشور من هم مشکلات متعددی هست. اما هیچ کشوری نبوده که من تا این اندازه علاقه به شناخت آن داشته باشم اما ایران را دوست دارم بشناسم.
* از مشاهیر ایران کسی را می شناسید؟
متاسفانه ما فقط با آدمهای بد سر و کار داریم. از ایران من فقط شاه را میشناسم اما دانشمندان ایرانی و آوازه آنها را در قدیم بسیار شنیده ام. متاسفانه اطلاعات ما خیلی محدود است اما می دانم که در گذشته شخصیت های بزرگی در عرصه ریاضیات و مهندسی در ایران زندگی کرده اند. کشور ما تحت تاثیر و نفوذ آمریکا است و حتی من که تلاش می کنم از این سیطره بیرون بیایم بازهم تحت تاثیر رسانه های جمعی قرار می گیرم.
انتهای پیام